۰۸ اسفند ۱۳۸۷

انتشار یک کتاب

انتـشـــــار یـک کتــــــــاب



منظومهء بلند

ـ «قصهء ما راسته» ـ

که در یک کتاب کوچک 95 صفحه ای تنظیم یافته ، همراه با یادداشت زیراز امروز روی اینترنت قرار گرفته است.ـ

...........................................................................................................

یک سخن نیمه تلخ


از آنجا که « م.سحر» رعایت « ادب و احتیاط» نمی کند ، و از آنجا که دم در ِهیچ مغازه ای مکث نمی کند و به هیچ کالای بنجلی بَه بَه و چَه چَه نمی گوید ، و از آنجا که سی سال است در مسیر کوشش های ادبی و فرهنگی و اجتماعی خود جریده می رود و هرگز توشه و زادراهِ عافیت اندیشی و منفعت طلبی شخصی را در میان کوله بار مختصر خود ننهاده است ، و هرگز به انتظار گشوده شدن هیچ روزنه ای به گـِردِ هیچ شبکه ای و باندی و محفلی نگشته و سر در برابر هیچ صومعه و معبدی خم نکرده است و گـِردِ هیچ سفارتخانه و وزارت خارجه ای طواف نکرده و به هیچ پرچمی جز پرچم ایران سوگند نخورده و بدینگونه نشان داده است که به هیچ صراطی مستقیم نیست ، ـ
به همهء این دلائل و نیز
از آنجا که انسانهای با فرهنگ وآزادیخواه و ایراندوست هنوز از آنچنان توانایی مادی و معنوی برخوردار نشده اند که نشر آثار نویسندگان مستقل و شاعران آزاده و هنرمندان تسلیم ناپذیر تبعیدی ایران از همت آنان برخوردارشود، ـ
و از آنجا که هنوز ناشران بافرهنگ و آزاده ای ای که از سفارشات و مشاورت های انواع پدرخواندگان « محافل و باند های» فرهنگی و ادبی و سیاسی و مشربی آزاد باشند ، پا به میدان اجتماعی ایرانیان تبعیدی ننهاده اند یا دست کم سر راه ما سبز نشده اند ، ـ
خلاصه به این دلائل و به دلائل دیگری که فعلاَ از ذکر آن ها معذورم ، ـ
اینجانب م.سحر ، به چاپ و نشر آثار خود چه در داخل (در میان اهل وطن ) و چه در خارج از کشور (در میان «ملیون وعاشقان دلباختهء وطن» )، هیچ امیدی ندارد. ـ
از این رو با درود فراوان به خداوندگار عصرمدرن ، یعنی به دانش و تکنولوژی معاصر و ضمن تشکر بی پایان ازدانشمندان و تکنسین ها و همچنین از«سرمایه داران وابسته به امپریالیسم جهانی» که این امکان عظیم و معجزه آسای ارتباطات اینترنتی را بی مُزد و منّت ، برای دوست و دشمن ، دانا و نادان و اهل و نااهل فراهم آورده اند ، ـ
اعلام می دارم که بر آنم تا ازین پس به مرور ، کتاب هایی را که از سال ها پیش تا امروز در کشو میز کارم پخش و پلا کرده ام، به کف با کفایت «اینترنت عزیز» بسپارم و از این طریق به رؤیت ِ هموطنانم برسانم. ـ
باشد تا روزی ناشران آزاده ای از مادر متولد شوند که تنها به تصویر مُردگان وبه پخش صدای آنان برای زینت بنگاهها و دفاتر انتشاراتی خود، قانع نخواهند بود و با فخرفروشی ها و قدرشناسی های کاسبکارانه نسبت به اهل قبور احساس رضایت و خوشبختی نخواهند کرد؛ ـ
وخوشا به حال نویسندگان و شاعران و هنرمندانی که در راهند و همچون «کودکان دورهء طلایی » از همت و وجود ذیقیمیت چنین معاصران میهندوست و دانش پروری به تمام و کمال برخوردار خواهند بود! ـ
همچنین باد ، همچنین تر باد! ـ

پیش تر از این «جناب مستطاب ِاینترنت» افتخار نشر کتاب دیگری از من به نام « زبان فارسی و هویت ایرانیان» را از چنگ انواع «ناشران بافرهنگ و ملی گرا و سوسیالو ملی گرا و ایران دوست و قوم پرور» ربوده بود ، ـ
این بار نیز با کمال خرسندی و تشکر، منظومهء بلند « قصهء ما راسته !» را که به صورت کتابی در 95 صفحه تنظیم شده و از تازه ترین سروده های من است ــ و در آن ، باج به احدی از پرورش یافتگان انواع نظریه پردازی ها و ایدئولوژی های منسوخ و مندرس داده نشده ــ به ناشر گرامی «جناب آقا یا سرکار خانم اینترنت عزیز» تقدیم می کنم تا مُفت و مجّانی به دست اهلش برساند. ـ

من و ملازمت آستان ِ پیر مغان
که جام می به کفِ کافر و مسلمان داد

م. سحر
پاریس، 2.23. 2009

........................................................................................
این کتــاب را بـه صــورت فـایــل «پـی دی اف» می توانیـــد

در

یا
مشاهده کنید