۲۶ مهر ۱۳۹۳

مُشرف موت

مُشرف موت



مُشرفِ موتی و از مرگ ، شفا می طلبی؟

به حقیقت زبلا ، دفعِ بلا می طلبی !

می برندت که درین مَهلکه گردن بزنند

رحمِ قصاب ز ساطورِ خدا می طلبی !؟

به سرابی که هم امروز عطش ننشاندت

جرعۀ روشنِ فردا ز کجا می طلبی؟

همه پوچست بهاری که در آن نامه بوَد

غنچه از وعدۀ سربسته که را می طلبی؟

دست تاریکی ات از نور چراغ است پدید

به چراغی شبِ پیوسته ، چرا می طلبی؟

گاه ، دُزد ست که با مشعلِ رخشان آید

برحذرباش  که سارق  به سرا می طلبی!

وطن خود به جفاکار ِجنون بخشیدی

وز شریکانِ وی امروز وفا می طلبی ؟

خِشت این دوزخ از آن خاک بهشت است ای دوست

به خطا رامش ازین خِشتِ دغا می طلبی !

«ما بدین در نه پی حشمت و جاه آمده ایم»

نیک دور است ز ما آنچه زما می طلبی !






17/10/2014
م.سحر

۴ نظر:

ناشناس گفت...

آقای جلالی خسته نباشید و دست مریزاد، بسیار لذت بردم. یکی دو مورد به نظرم در وزن لنگ می زد که حیف دیدم برای چنین اشعار ناب و زیبائی از بیانش خجالت بکشم. البته بسیار هم محتمل است اشتباه تایپی باشد و یا اشتباه از خود من باشد. گستاخی ام را ببخشید.ضمناً من از تست ربات قبول نشدم نیازی هم به انتشار نظرم نیست برای خودتان نوشتم

آنان که سروری به توشان دین گرفت نام (اصلاح می شود به):
آنکه به سروری ز رهِ دین رسیده است
دینش به جز فساد و فریب و شعار نیست


اسلام که گفت معنویت بدهد
میدان به حضور آدمیت بدهد
تکفیر و چماق و سنگسارش دیدیم
کیفیت برد تا کمیت بدهد

Mohammad Djalali Chimeh گفت...

دوست عزیز. ضمن سپاس از توجه شما. پیشنهاد شما هم بد نیست اما شعر به همان صورتی که سروده شده از نظر من درست تر و محکم تر و پر معنا تر است .
می گوید آنهایی که سروری کردنشان بر تو دین نام گرفته است ، دینشان جز تباهی و فساد نیست
شاد باشید دوست گرامی.

Mohammad Djalali Chimeh گفت...

ضمنا علت آن که شما لنگ زدن وزن در آن مصرع دیده اید آن است که دینشان را با سکون حرف نون نخوانده اید . باید ن در واژه دینشان با سکون خوانده شود نه با کسره

Mohammad Djalali Chimeh گفت...
این نظر توسط نویسنده حذف شده است.